۰۹۰۱۶۳۱۱۸۷۰

رهبری به جای مدیریت به چه معناست؟

رهبری به معنای ایجاد انگیزه در افراد برای درک و باور به چشم‌اندازی است که برای مجموعه تعیین شده است. در حالی که مدیریت بیشتر در مورد اداره کار و اطمینان از انجام فعالیت های روزمره آنطور که باید انجام می شود.

با این حال، برای اینکه صاحب یک کسب و کار کوچک موفق شود، باید هم رهبر و هم مدیری قوی باشد تا تیم خود را در راستای چشم انداز موفقیت خود به کار گیرد. بنابراین رهبری و مدیریت باید دست به دست هم بدهند. اگرچه آنها یک چیز نیستند، اما پیوند نزدیکی دارند و مکمل یکدیگر هستند. هر تلاشی برای تفکیک این دو در یک سازمان، احتمالاً بیش از آنکه حل کند، مشکلاتی را ایجاد می کند.

برای موفقیت هر شرکتی، به مدیریتی نیاز دارد که بتواند کارکنانش را برنامه ریزی، سازماندهی و هماهنگ کند، و رهبرانی که الهام بخش و انگیزه دهند تا بهترین عملکرد را داشته باشند. مهم است که رهبران بتوانند تیم های خود را به سمت «کارآمدی» هدایت کنند.

اما، یک رهبر چه می کند؟

یک رهبر موفق تصویری از آنچه می بیند برای شرکت امکان پذیر است را ترسیم می کند و برای الهام بخشیدن و مشارکت دادن تیم خود ــ در تبدیل چنین چشم اندازی به واقعیت ــ همراهی و حمایت می کند.  به جای اینکه افراد را فقط به عنوان یک مجموعه خاص از مهارت ها ببینند، فراتر از آنچه می توانند انجام دهند فکر می کند و آنها را فعال می کنند تا بخشی از چیزی بسیار بزرگتر باشند.

تفاوت در رهبری و مدیریت

نقش مدیریت کنترل یک گروه به منظور دستیابی به یک هدف مشخص است. رهبری توانایی یک فرد برای تأثیرگذاری، ایجاد انگیزه و توانمندسازی دیگران برای مشارکت در موفقیت سازمان است.

مدیریت مسئول کنترل یک سازمان، یک گروه یا مجموعه ای از نهادها برای دستیابی به یک هدف خاص است. مدیریت به این معنی است که اطمینان حاصل شود که عملیات روزانه مطابق انتظار انجام می شود. یک رهبر به منظور تعیین جهت، الهام بخشیدن و ایجاد انگیزه در تیم خود با یکدیگر ارتباط برقرار می کند.

در حالی که مدیران بر دستیابی به اهداف سازمانی از طریق اجرای فرآیندها مانند بودجه بندی، ساختار سازمانی و کارکنان تمرکز می کنند، رهبران بیشتر به فکر آینده و استفاده از فرصت ها هستند.

می توان همزمان مدیر و رهبر بود. اما به خاطر داشته باشید که فقط به این دلیل که یک نفر یک رهبر عالی است به این معنی نیست که یک مدیر عالی خواهد بود یا برعکس.

بنابراین، چه عواملی این دو نقش را متمایز می کند؟

1. تفاوت در دیدن

رهبران به عنوان ایده پرداز و تئوریسین در نظر گرفته می شوند. آنها مسیرهایی را برای افزایش رشد سازمانی تعیین می کنند. آنها همیشه بررسی می‌کنند که سازمانشان کجاست، کجا می‌خواهند بروند و چگونه می‌توانند با مشارکت تیم به آنجا برسند.

در مقایسه، مدیران برای دستیابی به اهداف سازمانی با اجرای فرآیندهایی مانند بودجه ریزی، ساختار سازمانی و نیروی انسانی اقدام می کنند. چشم انداز مدیران به استراتژی های اجرا، برنامه ریزی و سازماندهی وظایف برای دستیابی به اهداف تعیین شده توسط رهبران محدود می شود. با این حال، هر دوی این نقش ها به یک اندازه در محیط های تجاری مهم هستند.

2. سازماندهی در مقابل همسویی

مدیران با استفاده از فعالیت های هماهنگ و فرآیندهای تاکتیکی به اهداف خود دست می یابند. آنها اهداف طولانی مدت را به بخش های کوچک تقسیم می کنند و منابع موجود را برای رسیدن به نتیجه مطلوب سازماندهی می کنند.

از سوی دیگر، رهبران بیشتر به چگونگی همسویی و تأثیرگذاری بر مردم اهمیت می دهند تا اینکه چگونه کار را به آنها واگذار کنند. آنها با کمک به افراد در تجسم عملکرد خود در یک زمینه گسترده تر و امکان رشد آتی که تلاش های آنها ممکن است ایجاد کند به این امر دست می یابند.

3. تفاوت عملکرد

یک رهبر می پرسد چه چیزی و چرا، در حالی که یک مدیر روی سؤالات چگونگی و زمان تمرکز می کند. برای اجرای عدالت در مورد وظایف خود به عنوان یک رهبر، ممکن است اقتدار را برای تغییر تصمیماتی که ممکن است به نفع تیم نباشد زیر سوال برده و به چالش بکشد. اگر بنگاهی مانعی برای خود داشته باشد، یک رهبر است که باید قدم برداشته و بپرسد، ما از این موضوع چه آموختیم؟ و چرا این اتفاق افتاده است؟

از سوی دیگر، مدیران ملزم به ارزیابی و تحلیل شکست ها نیستند. شرح شغل آنها بر پرسیدن چگونگی و زمان تأکید دارد که به آنها در اطمینان از اجرای صحیح برنامه ها کمک می کند. آنها ترجیح می دهند وضعیت موجود را بپذیرند و هیچ تلاشی برای تغییر آن نمی کنند.

4. موقعیت در مقابل کیفیت

مدیر نقشی است که اغلب به یک شغل خاص در ساختار سازمان اشاره دارد، در حالی که واژه رهبر تعریف مبهم تری دارد. رهبری در نتیجه اقدامات ظاهر می شود. اگر به گونه ای رفتار کنید که دیگران را تشویق کنید تا بهترین کار را انجام دهند، رهبر هستید. فرقی نمی کند عنوان یا موقعیت شما چیست. از سوی دیگر، مدیر یک عنوان شغلی است که با مجموعه ای ثابت از مسئولیت ها همراه است.

شباهت های بین رهبری و مدیریت

راه های زیادی وجود دارد که از طریق آنها مدیریت و رهبری قابل مقایسه هستند. هر دو نیاز به تعیین اهداف، ارائه استراتژی هایی برای رسیدن به آن و پیگیری توسعه دارند. هر دو نیازمند همکاری با دیگران، ارتباط موثر، تصمیم گیری، حل مسئله، تفکر استراتژیک و مسئولیت پذیری برای موفقیت هستند. مدیران و رهبران مسئول جمع آوری داده ها، سنجش گزینه ها و تصمیم گیری هایی هستند که به نفع تیم یا شرکتشان باشد. علاوه بر این، آنها باید مسئولیت اعمال خود را بپذیرند. به طور کلی، رهبری و مدیریت مستلزم ترکیبی از این مهارت‌ها است، زیرا آنها ویژگی‌های اساسی زیادی دارند.

مدیران چه می کنند؟

مدیر عضوی از یک سازمان است که مسئولیت انجام چهار وظیفه مهم مدیریت را دارد:

  • برنامه ریزی
  • سازماندهی
  • رهبری و کنترل

اما آیا همه مدیران رهبر هستند؟

برخی از مدیران ویژگی های رهبری ضعیفی دارند و کارمندان از دستورات مدیران خود پیروی می کنند زیرا آنها موظف به انجام آن هستند – نه لزوماً به این دلیل که تحت تأثیر رهبر یا الهام گرفته شده اند.

تمرکز اصلی یک مدیر دستیابی به اهداف و مقاصد سازمانی است. آنها معمولا چیز دیگری را در نظر نمی گیرند. مدیران، مسئول اعمال خود و همچنین اعمال زیردستان خود هستند.

رهبران چه می کنند؟

تفاوت اصلی بین مدیریت و رهبری این است که رهبران لزوماً یک موقعیت مدیریتی ندارند. به بیان ساده، یک رهبر نباید یک شخصیت معتبر در سازمان باشد. یک رهبر می تواند هر کسی باشد.

بر خلاف مدیران، رهبران به دلیل شخصیت، رفتار و اعتقاداتشان دنبال می‌شوند. یک رهبر شخصاً روی کارها و پروژه ها سرمایه گذاری می کند و سطح بالایی از اشتیاق به کار را نشان می دهد. رهبران علاقه زیادی به موفقیت پیروان خود دارند و آنها را قادر می‌سازد تا به اهداف خود برسند – اینها لزوماً اهداف سازمانی نیستند.

همیشه قدرت ملموس یا رسمی که یک رهبر بر پیروانش داشته باشد وجود ندارد. قدرت، موقت به یک رهبر اعطا می شود و می تواند مشروط به توانایی رهبر برای الهام بخشیدن و برانگیختن مداوم پیروان خود باشد.

زیردستان یک مدیر ملزم به اطاعت از دستورات هستند در حالی که پیروی از آن در مورد رهبری اختیاری است. رهبری بر روی الهام بخشیدن و اعتماد در میان کارکنان کار می کند. کسانی که مایلند از آنها پیروی می کنند.

چگونه می توان مهارت های رهبری و مدیریت را توسعه داد؟

روش های مختلفی برای ارتقای توانایی های مدیریت و رهبری وجود دارد. یک روش این است که به دنبال برنامه های آموزشی رسمی، مانند برنامه های توسعه مدیریت یا دوره های تجاری باشید. روش دیگر شرکت در کارهای داوطلبانه، دوره های کارآموزی یا پروژه ها به عنوان رهبر برای کسب تجربه در دنیای واقعی است. همچنین یافتن زمینه هایی برای بهبود با درخواست بازخورد از مربیان، همسالان و همکاران می تواند مفید باشد. توسعه خودآگاهی و هوش هیجانی نیز می تواند توانایی های رهبری و مدیریت را بهبود بخشد. همگامی با روندهای صنعت و شبکه سازی با دیگر متخصصان نیز می تواند فرصت هایی را برای دریافت بینش های جدید و یادگیری از دیگران ایجاد کند. تمرین، بازخورد و یادگیری مستمر برای توسعه مهارت های رهبری و مدیریت موثر ضروری است.

یک مدیر چه ویژگی هایی دارد؟

در زیر چهار ویژگی مهم یک مدیر آورده شده است:

توانایی اجرای یک چشم انداز

مدیران یک چشم انداز استراتژیک می سازند و آن را به یک نقشه راه برای تیم خود تجزیه می کنند.

مدیریت منابع

مدیران، مسئول تلاش‌های روزانه هستند و منابع لازم را بررسی می‌کنند و نیاز به ایجاد تغییرات در این مسیر را پیش‌بینی می‌کنند.

مدیریت فرآیند

مدیران این اختیار را دارند که قوانین کار، فرآیندها، استانداردها و رویه های عملیاتی را ایجاد کنند.

داشتن تمرکز

مدیران مراقب نیازهای افرادی هستند که مسئولیت آنها را بر عهده دارند: گوش دادن به آنها، مشارکت دادن آنها در تصمیمات کلیدی خاص، و پذیرش درخواست های منطقی برای افزایش بهره وری.

یک رهبر چه ویژگی هایی دارد؟

در زیر پنج ویژگی مهم یک رهبر آورده شده است:

چشم انداز

یک رهبر می داند کجا ایستاده است، کجا می خواهد برود و تمایل دارد تیم را در ترسیم مسیر و جهت آینده مشارکت دهد.

صداقت و درستی

رهبران افراد را باور دارند و در مسیری که رهبر تعیین می کند در کنار آنها قدم می زنند.

الهام گرفتن

رهبران معمولاً الهام‌بخش هستند و به تیمشان کمک می‌کنند تا نقش‌های خود را در یک زمینه بزرگ‌تر درک کنند.

مهارت های ارتباطی

رهبران همیشه تیم خود را در مورد آنچه در حال رخ دادن و آینده است – همراه با موانعی که بر سر راه آنها قرار دارد، آگاه می کنند.

توانایی به چالش کشیدن

رهبران کسانی هستند که وضعیت موجود را به چالش می کشند. آنها سبک خاص خود را در انجام کارها و حل مسئله دارند و معمولاً کسانی هستند که خارج از چارچوب فکر می کنند.

چند تفاوت مهم بین یک مدیر و یک رهبر

مدیر و رهبر بودن در عین حال یک مفهوم قابل دوام است. اما به یاد داشته باشید، فقط به این دلیل که فردی یک رهبر خارق العاده است، لزوماً تضمین نمی کند که آن شخص یک مدیر استثنایی نیز خواهد بود و بالعکس. بنابراین، تفاوت های برجسته بین این دو نقش چیست؟

یک رهبر اختراع یا نوآوری می کند در حالی که یک مدیر سازماندهی می کند

رهبر تیم ایده‌های جدیدی ارائه می‌کند و تغییر یا انتقال سازمان را به مرحله آینده‌اندیشی آغاز می‌کند. یک رهبر همیشه چشمش به افق است و تکنیک ها و استراتژی های جدیدی را برای سازمان توسعه می دهد. یک رهبر از تمام گرایش‌ها، پیشرفت‌ها و مهارت‌های جاری دانش بسیار بالایی دارد و هدف و چشم‌اندازی شفاف دارد.

در مقابل، مدیر کسی است که عموماً فقط آنچه را که قبلاً ایجاد شده است حفظ می کند. یک مدیر باید ضمن کنترل کارمندان و گردش کار در سازمان و جلوگیری از هر گونه هرج و مرج، مراقب نتیجه نهایی باشد.

آلن موری در کتاب خود با عنوان راهنمای اساسی مدیریت وال استریت ژورنال: درس‌های ماندگار از بهترین ذهن‌های رهبری زمان ما اشاره می‌کند که مدیر کسی است که «هدف‌ها و معیارهای مناسب را تعیین می‌کند و عملکرد را تحلیل، ارزیابی و تفسیر می‌کند». مدیران افرادی را که با آنها کار می کنند درک می کنند و می دانند که کدام فرد برای یک کار خاص مناسب تر است.

یک مدیر به کنترل متکی است، در حالی که یک رهبر الهام بخش اعتماد است:

رهبر، فردی است که کارکنان را وادار می کند تا بهترین کار را انجام دهند و می داند که چگونه سرعت مناسبی را برای بقیه اعضای گروه تنظیم کند. از سوی دیگر، مدیران بر اساس شرح وظایف خود ملزم به ایجاد کنترل بر کارکنان هستند که به نوبه خود به آنها کمک می کند تا دارایی های خود را توسعه دهند تا بهترین عملکرد خود را به نمایش بگذارند. بنابراین، مدیران باید زیردستان خود را به خوبی درک کنند تا کار خود را به طور مؤثر انجام دهند.

یک رهبر سؤالات «چی» و «چرا» را می پرسد، در حالی که یک مدیر بیشتر به سؤالات «چگونه» و «چه زمانی» تمایل دارد.

برای اینکه بتوانند نقش خود را به عنوان یک رهبر رعایت کنند، ممکن است برخی از مقامات برای اصلاح یا حتی معکوس کردن تصمیماتی که ممکن است بهترین منافع تیم را در نظر نداشته باشند، زیر سوال ببرند و به چالش بکشند. رهبری خوب مستلزم قضاوت خوب زیادی است، به خصوص وقتی صحبت از توانایی ایستادن در برابر مدیریت ارشد بر سر یک نقطه نگرانی است یا جنبه ای نیاز به بهبود دارد. اگر یک شرکت از یک وصله سخت عبور کند، یک رهبر کسی است که می ایستد و این سوال را می پرسد:

ما از این چه آموختیم؟

مدیران، اما، ملزم به ارزیابی و تجزیه و تحلیل شکست ها نیستند. شرح شغل آنها بر پرسیدن سؤالات “چگونه” و “چه زمانی” تأکید دارد، که معمولاً به آنها کمک می کند تا مطمئن شوند که برنامه ها به درستی اجرا می شوند. آنها تمایل دارند وضعیت موجود را دقیقاً به همان شکلی که هست بپذیرند و سعی در تغییر ندارند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Call Now Button