درباره استراژی ورود به بازار چه می دانید؟
استراتژی ورود به بازار یک برنامه جامع برای ورود به یک بازار یا صنعت جدید با در نظر گرفتن بازار هدف، چشم انداز رقابتی و نقاط قوت و ضعف شرکت است. هدف این استراتژی به حداقل رساندن ریسک و در عین حال به حداکثر رساندن شانس موفقیت است.
استراتژی ورود به بازار
شناسایی موانع ورود و برنامه ریزی استراتژی بازاریابی برای هر کسب و کار جدید مهم است. یک استراتژی ورود به بازار به خوبی برنامه ریزی شده می تواند به یک کسب و کار کمک کند تا فرصت ها را شناسایی کرده و بر اساس نقاط قوت خود برای کسب مزیت رقابتی در یک بازار جدید تصمیم گیری کند. همچنین می تواند با تعیین کارآمدترین و موثرترین راه برای ورود به بازار جدید، به یک شرکت در صرفه جویی در زمان و هزینه کمک کند.
نکات کلیدی؛ استراتژی ورود به بازار
استراتژی ورود به بازار یک طرح تجاری است که چگونگی ورود یک شرکت به بازار یا صنعت جدید را مشخص می کند. معمولاً شامل موارد زیر می شود:
- بررسی بازار هدف
- چشمانداز رقابتی
- نقاط قوت و ضعف شرکت
یک استراتژی ورود به بازار که به خوبی اجرا شده است می تواند به یک شرکت کمک کند تا سریعاً برند و آگاهی مصرف کننده را به رسمیت بشناسد. این امر اغلب به سرمایه گذاری های قابل توجه تحقیق و توسعه، بازاریابی و لجستیک نیاز دارد که می تواند پرهزینه باشد. در نتیجه، یک استراتژی ورود به بازار ممکن است شکست بخورد و در نتیجه ضرر مالی برای شرکت ایجاد شود.
استراتژی ورود به بازار، تکنیک سازمان در هنگام معرفی محصولات یا خدمات جدید است. کل فرآیند با شناسایی و تاکید بر فرصتهای بازار یا صنعت جدید شروع میشود و شامل مجموعهای از مراحل است که یک شرکت باید برای ورود و رقابت در یک بازار جدید با موفقیت دنبال کند.
شرکت ها به طور کلی یک سری مراحل را برای ورود به یک بازار یا صنعت جدید دنبال می کنند. این مراحل معمولاً شامل:
- تحقیقات بازار برای شناسایی روندهای کلیدی
- توسعه ارزش پیشنهادی منحصر به فرد
- ایجاد زیرساخت برای حمایت از ورود
- ایجاد یک استراتژی بازاریابی جامع
- اطمینان از انطباق با الزامات قانونی و مقرراتی
- راه اندازی محصول یا خدمات
این مراحل به شرکت ها کمک می کند تا موفقیت بالقوه ورود و ایجاد حضور قوی در یک بازار جدید را ارزیابی کنند.
انواع استراژی ورود به بازار
چندین استراتژی ورود به بازار وجود دارد که یک شرکت می تواند برای ورود به بازار یا صنعت جدید از آنها استفاده کند. رایج ترین آن عبارتند از:
صادرات: فروش محصولات یا خدمات به طور مستقیم به مشتریان در کشور دیگر یا از طریق واسطه هایی مانند نمایندگان یا توزیع کنندگان.
صدور مجوز: صدور مجوز برای محصولات یا خدمات به یک شرکت محلی در بازار جدید برای تولید و فروش.
فرانشیز: به شرکتی دیگر اجازه می دهد تا از مدل تجاری و برند خود در ازای حق امتیاز یا سایر اشکال غرامت استفاده کند.
جوینت ونچر: همکاری با شرکت دیگری برای ورود به بازار یا صنعت جدید. هر دو کسب و کار به منابع کمک می کنند و سود و ریسک را به اشتراک می گذارند.
شرکت تابعه کاملاً تحت مالکیت: تأسیس یک شرکت جدید در بازار هدف تحت مالکیت و کنترل شرکت مادر.
اکتساب و ادغام: تملک یا ادغام با یک شرکت موجود در بازار هدف.
سرمایهگذاری گرینفیلد: ایجاد تسهیلات جدید یا راهاندازی یک کسبوکار جدید از ابتدا که تحت سرمایهگذاری گرینفیلد قرار میگیرد.
برای درک بهتر مفهوم، به مثالهای استراتژی ورود به بازار نگاه میکنیم:
مثال شماره 1
یک شرکت متخصص در لوازم خانگی، تحقیقات بازار را برای شناسایی گرایشها و اولویتهای مصرفکننده انجام داد. در نتیجه، آنها تقاضای فزاینده ای را برای محصولات سازگار با محیط زیست و پایدار کشف کردند. آنها با استفاده از این اطلاعات وارد بازار شدند و از این فرصت استفاده کردند.
این شرکت برای به دست آوردن مزیت رقابتی، سرمایه گذاری زیادی در تحقیق و توسعه برای ایجاد محصولات نوآورانه و منحصر به فرد که در حال حاضر در دسترس نبود، انجام داد. هدف این استراتژی این بود که آنها را به عنوان اولین محرک در صنعت لوازم خانگی دوستدار محیط زیست معرفی کند. علاوه بر این، آنها اتحادهای استراتژیک با سایر شرکت های انرژی تجدیدپذیر تشکیل دادند تا دامنه خود را گسترش دهند و به فناوری های جدید دسترسی پیدا کنند.
این شرکت برای تبلیغ محصولات خود، یک کمپین بازاریابی گسترده را برای آموزش مصرف کنندگان در مورد مزایای محصولات خود و تعهد آنها به پایداری راه اندازی کرد. آنها همچنین تبلیغات و تخفیف های ویژه ای را برای تشویق مشتریان خود ارائه کردند. با انجام این کار، آنها امیدوار بودند که یک برند قوی و پایگاه مشتری برای لوازم خانگی سازگار با محیط زیست ایجاد کنند.
همچنین این شرکت با استفاده از استراتژی مزیت حرکت اول ورود به بازار، خود را به عنوان پیشرو در صنعت لوازم خانگی سازگار با محیط زیست معرفی کرد. آنها با محصولات نوآورانه، اتحادهای استراتژیک و کمپین های بازاریابی موثر، توانستند تقاضای رو به رشد برای محصولات پایدار و سازگار با محیط زیست را برآورده کنند.
مثال شماره 2
آمازون در اواخر دهه 1990 وارد بازار خردهفروشی آنلاین شد، زمانی که صنعت خرید آنلاین هنوز در مراحل ابتدایی خود بود و تنها تعداد کمی از بازیگران معتبر بازار وجود داشتند. با این وجود، آمازون پتانسیل رشد در بازار تجارت الکترونیک را دید و از فرصت اولیه استفاده کرد.
آمازون برای ورود و تثبیت خود در بازار، بر ایجاد یک وب سایت کاربرپسند متمرکز شد که طیف متنوعی از محصولات را با قیمت های رقابتی ارائه می کرد. آنها همچنین سرمایه گذاری زیادی در زیرساخت های لجستیک و تکمیل انجام دادند تا از تحویل به موقع و قابل اطمینان اطمینان حاصل کنند.
آمازون با ایجاد یک بازار آنلاین که در آن فروشندگان شخص ثالث می توانند علاوه بر محصولات آمازون، محصولات خود را فهرست کرده و به فروش برسانند، از استراتژی «پلتفرم چند جانبه» استفاده کرد. این امر باعث افزایش تعداد و تنوع محصولات موجود در سایت شد.
برای افزایش تجربه مشتری، آمازون یک رویکرد مشتری محور را با جمع آوری و استفاده از داده های مشتری برای شخصی سازی تجربه خرید و ارائه توصیه ها اجرا کرد. آنها همچنین برنامه وفاداری آمازون پرایم را راه اندازی کردند که برای اعضا ارسال رایگان و مزایای دیگر فراهم می کرد.
آمازون با ترکیب یک وب سایت کاربرپسند، انتخاب گسترده ای از محصولات، رویکرد مشتری محور و استراتژی پلتفرم چند جانبه، حضور برند و پایگاه مشتری قوی خود را در بازار خرده فروشی آنلاین ایجاد کرد. امروزه آمازون یکی از بزرگترین شرکت های تجارت الکترونیکی در جهان است که میلیون ها محصول و خدمات را در سراسر جهان ارائه می دهد.
مزایا و معایب استراتژی ورود به بازار به شرح زیر است:
- دسترسی به بازارهای جدید را فراهم می کند
- افزایش درآمد و سود نیاز به تحقیقات گسترده دارد
- می تواند به روابط موجود آسیب برساند
- ایجاد آگاهی از برند و تصویر چالش های قانونی و نظارتی
- ایجاد مزیت رقابتی موانع فرهنگی و زبانی
- صرفه جویی در مقیاس را تسهیل می کند
- نوآوری پتانسیل شکست را افزایش می دهد
استراتژی ورود به بازار سرمایه گذاری مستقیم چیست؟
استراتژی ورود به بازار سرمایه گذاری مستقیم زمانی است که یک شرکت با ایجاد یک شرکت تابعه جدید یا خرید یک شرکت موجود، برای ایجاد عملیات خود در یک بازار خارجی سرمایه گذاری می کند. این بدان معنی است که شرکت عملیات خود را در بازار خارجی کنترل می کند و مسئولیت تمام جنبه های تجارت از جمله بازاریابی، تولید، توزیع و تدارکات را بر عهده دارد.
استراتژی ورود به بازار مشارکت چیست؟
استراتژی ورود به بازار مشارکت به ایجاد مشارکت یا اتحاد با یک شرکت موجود در بازار هدف برای ورود به بازار و بهره مندی از زیرساخت ها، منابع و دانش موجود آن اشاره دارد.
استراتژی ورود به بازار سرمایه گذاری براونفیلد چیست؟
سرمایه گذاری براونفیلد یک استراتژی ورود به بازار است که شامل خرید یا اجاره یک تسهیلات یا ملک موجود در یک بازار خارجی و تغییر کاربری یا نوسازی آن برای رفع نیازهای کسب و کار جدید است. این استراتژی اغلب در بخشهای تولیدی یا صنعتی استفاده میشود که در آن ساختن یک مرکز جدید از ابتدا میتواند بسیار گران یا زمانبر باشد.