۰۹۰۱۶۳۱۱۸۷۰

مزایا و معایب همدلی و همدردی!

مدیران دائماً تحت فشار هستند تا با تصمیماتی تغییرات و پیشرفتهایی را در محیط کار ایجاد کنند. گاهی اوقات این تصمیمات ممکن است چالش برانگیز باشند و برای درک احساسات طرف مقابل نیاز به همدلی یا همدردی داشته باشند. با این حال، کدام رویکرد برای مدیران بهتر است؟ در مورد هر دو اصطلاح همدلی و همدردی دیدگاههای متفاوتی وجود دارد زیرا برخی آنها را مترادف می دانند و بسیاری دیگر این دو واژه را متفاوت از هم تفسیر می کنند. در این مطلب قصد داریم برای هر دو اصطلاح تعریف روشنی ارائه کنیم و به مزایا و معایب هر کدام بپردازیم.

مهارت همدلی

همدلی درقرن نوزدهم میلادی به نام «Einfeeling» به کار رفت و «به عنوان آگاهی ازعاطفه فرد مقابل برای به اشتراک گزاری ازاحساسات» تعبیر شد. برای همدلی تعاریف فراوانی ارائه شده است. همدلی اساسا «به منزله مشاهده جهانی است که احتمالا مراجع می بیند» مشاهده دیدگاه مراجعان و پذیرش آنها آنگونه که هستند و یا تصور چیزی که می توانند بشوند و پذیرش آنها آن گونه که می توانند باشند.

ادیت اشتاین برای همدلی تعریفی فلسفی از نوع پدیدار شناسی ارائه­ می دهد! همدلی را «ادراک سوژه بیگانه و تجربه آنها می ­داند» و معتقد است که من فقط چهره­ های افراد را نمی بینم بلکه چهره ­های عصبانی یا شاد یا بهت­ زده و غمگین یا افسرده را می­ بینم!

ادیت اشتاین سه سطح برای همدلی قائل است؛

درسطح اول: من حالت ­ذهنی شخص دیگر را ادراک می­ کنم. مثلا می بینم کسی شاد است چون در امتحانش قبول شده ­است و شادی او در این مرحله صرفا به مثابه مشاهده امری خارجی پدیدار می ­شود.

سطح دوم: شادی دیگری توسط امری خارج از من برای من پدیدار می­ شود. و ابتدا مانند هرچیز دیگر قابل مشاهده ای با آن روبرو می ­شوم اما وقتی سعی می­ کنم یا میخواهم فهم روشن تری از شادی دیگری به دست آورم نگاه من به آن تغییر می ­کند، من در این سطح به درون فرایند شادی فرد وارد می ­شوم و دیگر شادی را به منزله  امری خارجی نمی ­دانم بلکه به «متعلق احساس شادی او توجه می کنم»

در سطح سوم: من از تجربه دیگری عقب می نشینم وباز با آن به منزله یک امری خارجی مواجه می شوم و در این مرحله تصور من ازتجربه او غنی تر از مرحله اولی است که با او مواجه شدم. چون خودم نیز همان حس را در درون خودم بیدارکرده ام.

به نظر اشتاین در مرحله دوم همدلی، من از تجربه فرد بیگانه اطلاع می یابم و «پا در کفش دیگری می کنم و با کفش های او راه می روم» همدلی به عنوان یک تجربه بدن زیسته همیشه نمود عینی و عملی دارد.

همدلی مستلزم دو فعالیت است:

یکی «سعه صدر» که ما را پذیرای دیگران می کند مانند شخصی که به سینما می رود و اجازه می دهد جریان فیلم و بازیگران او را جذب کنند و به دنیای خود ببرند و دیگری «ایجاد تعادل بین فکر و احساس آگاهانه» از احساس فاصله بگیریم و درباره او فکرکنیم، ببینیم چه می گوید، منظورش چیست و چه احساسی دارد. همدلی نیروبخش است وقتی ازتوجه و گوش شنوای دیگران برخوردار می شویم از نشخوار فکری درباره خودمان رها می شویم و برای مشارکت و درگیر شدن با دنیای اطرافمان جانی تازه می گیریم.

منظور از همدردی چیست؟

تعریف همدردی عبارت است از احساس ترحم و اندوه برای بدبختی یا درد عاطفی دیگران. همدردی یک احساس قدرتمند است که می‌تواند باعث شود افراد برای کمک به یک فرد یا شاید همکار که رنج می‌برد یا با اندوهی مواجه است، اقدام کنند. اغلب با همدلی اشتباه گرفته می شود، اما آنها متفاوت هستند. همدردی یعنی مراقبت و احساس تاسف برای فردی که دوران سختی را پشت سر می گذارد.

وقتی با کسی همدردی می‌کنید، به او نشان می‌دهید که می‌دانید در آن موقعیت چه احساسی دارید و برای حمایت از او حاضرید کاری انجام دهید. در زمینه مدیران، ابراز همدردی با کارکنان می‌تواند به طرق مختلف انجام شود و مزایا و معایب قابل توجهی به همراه داشته باشد.

نکات مثبت همدردی

بهره وری بالاتر: همدردی درک و نگرانی را منتقل می کند و باعث می شود کارکنان احساس قدردانی و حمایت کنند. این می تواند منجر به افزایش بهره وری و رضایت شغلی شود.
اعتماد و وفاداری: مدیرانی که با کارکنان خود ابراز همدردی می کنند، به احتمال زیاد اعتماد و وفاداری را در میان تیم خود ایجاد می کنند. به این دلیل است که وقتی کارمندان شاهد نگرانی مدیران خود نسبت به آنها باشند، انگیزه خواهند داشت که هم به تیم و هم به مدیر وفادار بمانند.
ارتباطات بهبود یافته: وقتی کارکنان شاهد هستند که مدیرشان نسبت به آنها توجه نشان می دهد، صادقانه با مدیر خود ارتباط برقرار می کنند. این می تواند منجر به تصمیم گیری بهتر و بهبود روحیه تیم شود.
هماهنگی بهتر: همدردی کارمندان را برای همکاری آسان تر می کند زیرا می دانند که مدیر در کنار آنهاست و نگران احساسات آنهاست. این می‌تواند منجر به جریان‌های کاری هموارتر و استراتژی‌های مشارکتی در میان تیم‌های کارمندان شود.

معایب همدردی

جانبداری: وقتی مدیران با کارکنان ابراز همدردی می کنند، می تواند پیام اشتباهی را به بقیه اعضای تیم ارسال کند. اگر برخی از کارکنان به عنوان “خاص” دیده شوند و با رفتار ترجیحی روبرو شوند، می تواند باعث رنجش، ناراحتی و شکاف در تیم شود.
بار بیش از حد برای مدیران: برای مدیران می تواند چالش برانگیز باشد که بین همدردی با کارمندان و در نظر گرفتن مشکلات آنها به عنوان مشکلات خود مرزبندی کنند. اگر مديران مدام تلاش كنند تا با چالش‌هايشان به كاركنان كمك كنند، مي‌توانند به سرعت تحت فشار قرار بگيرند.
انتظارات غیر واقعی: وقتی کارکنان احساس می کنند که مدیرشان دائماً با آنها همدردی می کند، ممکن است شروع به این باور کنند که مدیر موظف است به آنها کمک کند تا هر مشکلی را حل کنند. بنابراین، آنها در کوچکترین ناراحتی شروع به استفاده از کارت همدردی در مقابل مدیر خواهند کرد. این می تواند منجر به خوش بینی کاذب شود و حتی ممکن است منجر به مدیریت ناکارآمد تیم شود.
استرس عاطفی: در حالی که همدردی ممکن است عاری از برخی از هزینه های مرتبط با همدلی (مانند زمان و انرژی) باشد، همچنان می تواند از نظر استرس عاطفی برای مدیران هزینه داشته باشد. به این دلیل است که نشان دادن همدردی مستلزم کار عاطفی زیادی است که ممکن است مدیران را از نظر عاطفی خسته کند.

منظور از همدلی چیست؟

همدلی ظرفیت درک و به اشتراک گذاشتن احساسات و عواطف شخص دیگر است. این یک فرآیند شناختی است که از طریق آن می‌توانیم خود را جای دیگران بگذاریم و احساس کنیم که او چه احساسی دارد. افراد همدل به جای قضاوت یا انتقاد به دیگران با شفقت و درک پاسخ می دهند. همدلی برای ایجاد روابط قوی چه از نظر حرفه ای و چه از نظر شخصی ضروری است. این ما را قادر می‌سازد که به جای دیگران قدم بگذاریم و جهان را به‌جای دیدگاه شخص دیگری از دید دیگران ببینیم و در سطح عمیق‌تری با آنها ارتباط برقرار کنیم. می‌توانیم از همدلی برای حل تعارض‌ها و ایجاد فرهنگ محیط کار مثبت‌تر و حمایت‌کننده‌تر استفاده کنیم. مدیری که با کارکنان خود همدلی نشان می دهد، جوانب مثبت و منفی نیز دارد.

نکات مثبت همدلی

تعهد بیشتر کارکنان: اولاً، وقتی کارکنان احساس می کنند که مدیر، آنها را درک می کند و اهمیت می دهد، به او متعهدتر خواهند بود. همچنین پیشنهادات و انتقادات سازنده مدیر خود را جدی خواهند گرفت.
ارتباط بهتر: زمانی که مدیران بتوانند با کارمندان خود همدلی کنند، امکان ارتباط بهتر و موثرتر را فراهم می کند. یک مدیر همدل بر گوش دادن به کارمندان و درک بهتر شرایط آنها تاکید می کند. احتمال بیشتری وجود دارد که کارمندان صحبت کنند و افکار و احساسات خود را با مدیر در میان بگذارند.
بهبود همکاری: همدلی ابزار قدرتمندی است که می تواند همکاری بین اعضای تیم را افزایش دهد. وقتی مدیران می توانند موقعیت های کارمند خود را درک کنند، همکاری بین همه افراد درگیر در آن موقعیت خاص را ارتقا می دهد.
افزایش کار تیمی: وقتی مدیران بتوانند با کارکنان خود همدلی کنند، کار تیمی در محیط کار افزایش می یابد. کارمندانی که می‌دانند مدیرشان به آنها اهمیت می‌دهد، تمایل بیشتری برای کمک به هر طریق ممکن خواهند داشت.
کاهش تعارض و استرس: وقتی مدیران بتوانند با کارکنان خود همدلی کنند، تعارض در محیط کار کاهش می یابد. کارمندانی که احساس کنند درک و حمایت می شوند، کمتر در مقابل تصمیمات مدیر مقاومت می کنند یا با آنها مخالفت می کنند.

معایب همدلی

مشکلات در مدیریت: مدیران بیش از حد همدل، ممکن است در تصمیم گیری های سخت یا تعیین حد و مرز با کارکنان دچار مشکل شوند. همچنین ممکن است ارائه بازخورد انتقادی یا مسئول نگه داشتن کارمندان برای آنها مشکل باشد. همه اینها منجر به مدیریت ناکارآمد تیم می شود.
سوء استفاده: اگر مراقب نباشید، کسی می‌تواند از تمایلات همدلانه مدیران سوء استفاده کند تا آنها را به سمت ظلم، پرخاشگری و سایر رفتارهای منفی سوق دهد.

تمرین کدام یک برای مدیران بهتر است؟

همدلی و همدردی دو روش متفاوت برای پاسخ به رنج دیگران هستند. همدردی زمانی است که نسبت به کسی به خاطر موقعیتش احساس بدی داشته باشید. همدلی زمانی است که احساسات شخص دیگری را درک می کنید و به اشتراک می گذارید. همدلی به مدیران این امکان را می دهد که احساس کارکنانشان را درک کنند و با آنها ارتباط بهتری برقرار کنند. با این حال، همدردی به آنها نشان می دهد که نگران کارمندان خود هستند.
بنابراین برای مدیران استفاده از کدام بهتر است؟ همدردی یا همدلی؟ پاسخ ممکن است به موقعیت بستگی داشته باشد. درک و به اشتراک گذاشتن احساسات کارکنان بسیار مهم است. گاهی اوقات، کمی همدردی می تواند راه درازی داشته باشد. اگر کسی دوران سختی را پشت سر می گذارد، همدردی می تواند راهی عالی برای نشان دادن احساسات شما باشد. وقتی برای حل یک مشکل نیاز به درک تجربه شخصی دارید، همدلی ممکن است مفیدتر واقع شود. در نهایت، همدلی و همدلی هر دو ابزار ضروری برای مدیران هستند.
بنابراین، واضح است که برای مدیران، همدلی و همدلی از ویژگی‌های ضروری برای نمایش هستند. تنها تفاوت در تمرین هر دو این است که همدردی برای برخی موقعیت‌های خاص (کارکنان در حال عبور از مرحله بد) ضروری است. با این حال، تمرین همدلی یک فرآیند مستمر است که به مدیریت موثر تیم کمک می کند. بنابراین، مدیران باید به دنبال حفظ یک خط ظریف بین هر دو باشند. آنها باید انتخاب کنند که هر یک از این دو را بر اساس موقعیت خود و کارمندانشان تمرین کنند. ترکیبی خوب از هر دو راه طولانی را به همراه خواهد داشت و مدیر را قادر می سازد تا تیم خود را به طور موثر مدیریت کند.

نتیجه

همدلی و همدردی هر دو ابزاری ضروری برای مدیران هستند. مهم است بدانیم همدلی یک فرآیند مستمر است و همدردی به موقعیت‌های خاصی محدود می‌شود. مدیران برای مدیریت موثر تیم خود، به ویژه در مواقع سخت، باید تعادل بین هر دو ویژگی را حفظ کنند تا نیازهای عاطفی تیم خود را برآورده سازند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Call Now Button