کوچینگ صاحبان کسب و کارهای کوچک و متوسط
کوچینگ مجموعهای از مهارتهای کلیدی است که به شما کمک میکند تا با شناخت درست و واقعی از توانایی که در اختیار دارید در مسیر درست گام بردارید و با ایجاد یک دور نما از این مسیر برای آینده، خود را برای خطرات احتمالی آماده کنید.
بیزینس کوچینگ به کارگیری این مهارتها در حوزه کسب و کار و تجارت را با جزییات بیشتری بررسی میکند و با تحلیل و بررسی علمی فرآیند کسب درآمد و رسیدن به ثروت راهکارهایی متناسب با شرایط متفاوت ارائه میکند.
در دهه 1970 نویسندهی آمریکایی به نام تیموتی گالوی (Timothy Gallwey) مجموعه کتابهایی با عنوان “درونی (Inner) “منتشر کرد. او در این کتابها، مجموعهای از ایدههای جدید در ارتباط با مربیگری (Coaching) و دستیابی به موفقیت همه جانبه در رشتههای مختلف ارائه کرده بود. رشتههایی مانند تنیس، اسکی و موسیقی که نیاز به نظم، انضباط و قدرت درونی داشتند.
گالوی به عنوان مربی تنیس متوجه شد که تنیسورهای جوان با تمرکز بیشتر بر روی بازی و ضربات خودشان میتوانند پیشرفتی سریع و مداوم داشته باشند. هر بازیکن تنیس دو حریف دارد. یکی از این حریفها، همان بازیکنی است که آنطرف تور ایستاده است. وظیفه شما این است که او را شکست دهید و وظیفه حریف این است که موجب شود، شما بهترین عملکرد خود را داشته باشید. حریف دیگر، همان حریف درونی شماست که بسیار حیلهگرتر است و بهسختی میتوان او را شکست داد.
کوچینگ کسب و کار
فعالیتها و تجارب گالوی نشان داد برای هدایت افراد در مسیر موفقیت، همیشه یک همراه نیاز است. وظیفه این همراه، کمک به متمرکز شدن افراد بر روی هدف و دور کردن آنها از عوامل مخرب است. چه در مسیر قهرمانی، چه در مسیر کسب و کار. واژه کوچینگ بر رابطه بین مربی (کوچ) و مراجعهکننده تاکید دارد و این رابطه ممکن است در زمینههای مختلفی مثل کسبوکار، زندگی، سلامتی و … باشد.
کوچینگ به بهترین شکل، برترین مفاهیم مربوط به کسب و کار، روانشناسی، فلسفه، ورزش و معنویت را با یکدیگر ادغام نموده است. به مرور و با گذشت زمان، سازمانها و شرکتهای بزرگ جهان مانند اپل و آیبیام، به ارزش کوچینگ به عنوان روشی مناسب برای تغییر رفتار سازمان و نیروها برای رسیدن به مقصد دلخواهشان پی بردند.
مزایای کوچینگ کسب و کار
در استفادهی روزانه، اغلب تمایزی بین کوچ (مربی)، مشاور، درمانگر و منتور قائل نمیشویم. به طوری که مرز بین این نقشها به خوبی مشخص نیست. کوچ به کل با منتور و مشاور تفاوت دارد. شما به عنوان یک کوچ به کلاینتهای خود کمک میکنید تا پاسخ سوالات خود را از درون خودشان بیابند و با تشویق، جسارت لازم را در آنها تقویت می کنید. در واقع به آنها کمک میکنید تا:
- تشخیص دهند چه چیزهایی در اولویت هستند.
- اهداف ارزشمندی ایجاد کنند.
- یک طرح عملی اجرا کنند.
کوچینگ هنر تسهیل فرایند یادگیری، توسعه و عملکرد یک فرد است و کوچ معمولا نیاز ندارد تا درباره موضوع کوچینگ دانش خاصی داشته باشد. افراد از طریق کوچینگ قادر به یافتن راهحلهای خود و توسعه مهارتها و تغییر نگرشهای خود هستند. اغلب مشتریان، کوچ ها را برای توسعه فردی یا حرفه ای خود استخدام میکنند. شما به عنوان یک کلاینت، فرصت این را خواهید داشت که مسائل را به روشی بسیار عمیق و موشکافانه مورد سوال قرار دهید.
به زودی کشف خواهید کرد چگونه به جهان نگاه کرده، از چه چیزی الهام بگیرید و بدانید کدام دسته از ایده ها منجر به توقف یا پیشرفت شما خواهند شد. در واقع شما به عنوان یک کلاینت، همه چیز را به شکلی بسیار شفاف و معتدل به پیش خواهید راند.
فرآیند بیزینس کوچ
یافتن مشکلات مدیر کسب و کار: وظیفه شما به عنوان یک مربی کسبوکار این است که به مردم کمک کنید کسب و کارشان را از طریق شناسایی موانع و مشکلات موجود در کسبوکارشان ارتقاء دهند.
اصلاح عادات مدیر کسب و کار: معمولا مشکلات در عادتهای درون فردی مربوط به رهبری و مدیریت، ریشه دارد. بههرحال شما بهعنوان یک مربی استخدام شدهاید تا به این افراد کمک کنید و آنها را به رهبری تواناتر تبدیل کنید.
پرسیدن سوالات مناسب: وظیفهی شما این است که سؤالات درست را در زمانهای درست بپرسید، حقایقی که میدانید را به آنها انتقال دهید و مدیران را نسبت به مسئولیتهایی که در مسیر دارند هشیار نگه دارید.
ایجاد انگیزه برای صاحب کسب و کار: هدف مربیگری کسبوکار این است که به مشتریانش کمک کند نسبت به کارهای خود شوق بیشتری پیدا کنند و در کارهایشان تغییر ایجاد کنند، طوری که توانمندتر شوند. آنها را راهنمایی کنند تا متوجه شوند که کسبوکارشان و موفقیت آن فقط به خود آنها بستگی دارد. یعنی مدیران و صاحبان کسبوکار و کارمندان آنها را از ارزشهای مالی موجود در یک زندگی هدفمند، در کنار سیستمهای ارزشمند موجود آگاه کنند.