شانس چقدر در موفقیت تاثیر دارد؟
شانس (Chance) واژه ای با ریشه فرانسوی به معنای بخت، اقبال و فرصت است. بسیاری از صاحب نظران شانس را بهانه بعضی از افراد برای فرار از مسئولیت تعبیر کرده اند! زیرا این افراد مدام در پی این هستند که حوادث و اتفاقات زندگی خود را مبتنی بر احتمالات تلقی کنند و هیچ تلاشی برای دستیابی به اهداف خود ندارند.
شانس، ریشه محکمی ندارد!
بخت و شانس از واژههایی است که گاهی در بین مردم استعمال میشود و بیشتر ریشه در ادبیات و شعر دارد. در هیچ کدام از ادیان الهی توجهی به شانس و اقبال نشده است و نشان می دهد که شانس چیزی جز یک موهوم نیست.
شانس از نظر فلسفه نیز مردود است و در جای خود اثبات شده است که هر چیزی دارای علت و سبب خاصی است. در میان مردم شانس عموماً از رویدادی تعبیر میشود که علت آن معلوم نبوده؛ لذا وقوع آن رویداد به شانس نسبت داده میشود.
در فرهنگ ایرانیها در مورد شانس، ضرب المثلها و اشعار مختلفی وجود دارد، به عنوان مثال ضرب المثل خیلی معروفی است که میگوید:
شانس از نظر روانشناسی
شانس از نظر روانشناسی از قانون احتمالات ناشی میشود. این قانون به معنای خطر وقوع یک حادثه است. براساس قانون احتمالات، بین تلاش و موفقیت رابطه مستقیمی وجود دارد. به این معنا که اگر فرد برای رسیدن به موفقیت تلاش کند، شانس او برای رسیدن به آن هدف افزایش مییابد.
پس اگر از دیدگاه روانشناسی به مقوله شانس نگاه کنیم، روشن است که خوششانسی و یا بدشانسی هر فرد میتواند دستاورد تفکر و اندیشه هر شخص درباره خویشتن باشد. با توجه به گستردگی استفاده از واژه شانس و اشکال گوناگون توجیه آن، روانشناسان نیز به این مفهوم حساس گردیده و در خصوص آن به صورت علمی تحقیق نمودهاند و به نتایجی نیز رسیدهاند.
روانشناسان معتقدند انسانها میتوانند در زندگی دارای منبع کنترل درونی و یا بیرونی باشند. آنهایی که منبع کنترل درونی دارند، معتقدند که سازندگان اصلی زندگی خودشان هستند و خود اتفاقات گذشته و حال را به وجود آوردهاند و اتفاقات آینده را نیز خودشان تعیین میکنند، اما کسانی که منبع کنترل بیرونی دارند، معتقدند آن چه بر سر آنها آمده و یا میآید محصول شانس، تصادف یا نتیجه اعمال دیگران است
تاریخچه شانس
ریشه شانس به گذشتههای دور برمیگردد. در تاریخ گذشتگان تمدنهایی چون مایاها و اینکاها وجود داشتهاند که به ارتباط مستقیم بین تشریفات مذهبی و آیین پرستش خود و شانس معتقد بودند. در این فرهنگها قربانی کردن انسانها راهی برای راضی کردن خدایان بوده و مایاها معتقد بودند هدیه خون به خداوند، باعث دوری بدبختی و بدشانسی از زندگی و شهر آنها میشود. توجیه این اعتقادات شاید ناشی جهل و یا عدم توانایی برای فهم درست مسایل بوده است. به نظر این اعتقاد به شکل یک ناهوشیاری جمعی به انسانهای امروزی نیز منتقل شده است.
شاید به همین خاطر است که شاهدیم هنوز هم در برخی کشورهای آفریقایی و حتی کشور خودمان مردم به جادوگری اعتقاد دارند و گمان میکنند افراد جادوگر یا رمال میتوانند در خوشبختی یا خوششانسی و یا بدبختی و بدشانسی آنها دخالت مستقیم داشته باشند.
در برخی فرهنگها افراد اعداد خاصی را نماد شانس و یا نماد بدشانسی تصور میکنند. بسیاری از مردم برای به دست آوردن شماره تلفن، پلاک خودرو و یا خانه حاضرند در قبال دریافت اعداد خوشیمن هزینه بالایی بپردازند. همین طور بسیاری از افراد در سراسر دنیا سمبلهایی بهعنوان نشانه خوشبختی در نظر میگیرند. از این موارد میتوان به یافتن یک سکه که سر آن به طرف بالا باشد اشاره کرد. برخی نیز نعل اسب، شبدر چهارپر، پای خرگوش و یا پینهدوز را نشانی از سعادت و شانس میدانند. گروهی دیگر نیز معتقدند به همراه داشتن مجسمههای کوچکی از فیل به شرطی که خرطومش را بالا گرفته باشد برایشان شانس میآورد که همه این اعتقادات خرافی هستند.
شانس پدیده ای بدون علت
مقصود از شانس تحقق پدیدهای بدون علت است، بیشک در فلسفه اسلامی و بر اساس دلایل قطعی این امر مردود است و هیچ پدیدهای نمیتواند بیعلت اتفاق بیفتد، اما اگر قبول کنیم خوششانسی و بدشانسی انسانها ناشی از علتهای ناشناخته است که ما نسبت به آن آگاهی کمتری داریم، در آن صورت شاید بتوانیم در مورد آن بحث کنیم.
توجیه نخست شاید از منظر افکار تلقینی باشد. بدین صورت که خوششانسی و یا بدشانسی هر فرد میتواند دستاورد تفکر و اندیشه هر شخص درباره خویشتن باشد. کسی که به هر دلیل خود را بدشانس میداند، طبیعتا عملی متناسب با آن بروز میکند.
تاثیر مثبت از پدیده شانس
به عبارت سادهتر از دیدگاه انرژی درمانی وقتی ما احساس کنیم خوششانس هستیم بر روی محیط و جهان هستی تاثیر مثبت میگذاریم بدین صورت که فکر ما، احساس ما و باورهای ما باعث میشود انرژیهایی در دنیا پخش شود که ما را به سمت خوش شانسی هدایت کند لذا در زندگی واقعی نیز واقعاً به خوشبختی و شادکامی برسیم.
تاثیر مثبت از پدیده منفی
به همین شکل اعتقاد به بدشانسی نیز تاثیر منفی خود را بر زندگی ما خواهد گذاشت. هر انسانی که معتقد است بسیار بدشانس است همیشه بدشانسی میآورد چون انرژیهای بد را سوی خود میکشد، پس نتیجه میگیریم بهتر است از این به بعد فکر کنیم خوش شانسیم. به هر حال اگر هم هیچ تاثیری نداشته باشد حداقل این فایده را خواهد داشت که روحیه بهتری برای زندگی خواهیم داشت و در خیلی از موقعیتها از اعتماد به نفس بهتری برخوردار خواهیم بود.
کنترل منبع درونی
شخصی که منبع کنترل درونی دارد، به هنگام شکست در کاری، مسئولیت را به گردن میگیرد و نقش خود را در شکست انکار نمیکند، اما شخصی که منبع کنترل بیرونی دارد، معتقد است که دیگران برایش مشکل میآفرینند یا بدشانسی میآورد و شکست ناشی از عوامل خارج از کنترل وی است. بر اساس اعتقاد روانشناسان کسی که منبع کنترل درونی دارد، بر رفتار خود بیشتر مسلط است، در حوزههای اجتماعی و سیاسی بیشتر فعالیت میکند؛ سعی میکند رفتار دیگران را تحت تاثیر قرار دهد و برای پیشرفت، شکوفایی و نیل به هدفهای خود انگیزه بالایی دارد.
فرد دارای منبع کنترل درونی، موفقیتهایش را نیز به تلاش و تواناییهای خود نسبت میدهد، چنین فردی با جدیت تلاش میکند،
کنترل منبع بیرونی
کسی که منبع کنترل بیرونی دارد یعنی به شانس معتقد هستند، ترجیح میدهد زیر نظر افراد مقرراتی و مقتدر کار کند. این شخص به راحتی تحت تاثیر دیگران قرار میگیرد و دارای عزت نفس و خودپنداره پایین هستند و سلامت روانی آنها نیز پایین است.
فرد دارای منبع کنترل بیرونی، عوامل دیگر همانند شانس، شرایط محیط و اعمال دیگران دلیل موفقیت خود میداند. چنین فردی برای تلاش فاقد انگیزه کافی است.
نقش شانس در موفقیت
یکی از پیامدهای عمده علتیابی از بُعد منابع بیرونی و درونی رابطهای است که این اِسنادها با عزّت نفس پیدا میکند. به عبارت دیگر، اگر موفقیت فرد به عوامل درونی نسبت داده شود، در او احساس غرور، عزت نفس و جرأت به وجود میآید و بر عکس، توجیه موفقیتی که به عوامل بیرونی چون شرایط و اوضاع و احوال محیطی و احیاناً شانس و اقبال اِسناد داده شود و به کاهش عزّت نفس میانجامد. در نتیجه این گروه بسیار زود خسته میشوند. با انگیزه عمل نمیکنند و پشتکار کمتری در کارها از خود نشان میدهند.
تلاش و موفقیت
تلاش به معنی سعی، کوشش، تقلا و جستوجو است. تلاش به این معنا است که فردی برای رسیدن به خواست و علاقه، لازم است هر کاری که از دستش بر میآید را انجام می دهد. تلاش نقطه مقابل شانس است. این تلاش است که انسانهای بزرگ را به موفقیت های بزرگ رسانیده است. تلاش از همه داشتههای زندگی ارزشمندتر است، چرا که اگر به اندازه کافی تلاش کنیم، میتوانیم به هرآنچه لایق آن هستیم برسیم.
شانس با تلاش ارتباط مستقیم دارد. هر چقدر بیشتر تلاش کنید، خوش شانس تر خواهید بود.
ری کراک