9 مهارت کوچینگ که هر مدیری به آن نیاز دارد!
برای اینکه بتوانیم رشد و پیشرفت کنیم، به افرادی با مهارت های خاص نیاز داریم تا بتوانند در این راه به ما کمک کنند. همچنین در دنیای امروز برای سازمانها، سرمایهگذاری در توسعه رهبرانی با مهارتهای مربیگری یک امر ضروری است. مهارت هایی که به کارکنان کمک می کند تا نقاط قوت خود را پرورش دهند و در موقعیت های مختلف انعطاف پذیر باشند.
مهارت هایی که به ایجاد خودآگاهی و خودکارآمدی در کارکنان کمک می کند. مهارت هایی که به کسب و کار شما کمک می کند تا به حداکثر پتانسیل خود برسد. در این مطلب، ما در مورد مهارتهای کلیدی کوچینگ و چرایی اهمیت آنها صحبت خواهیم کرد.
اهمیت مهارت های کوچینگ
انواع زیادی از مربیگری وجود دارد. اما وقتی مهارت ها را تجزیه می کنیم، بین مجموعه مهارت های مورد نیاز همپوشانی وجود دارد. هر مربی خوب، مجموعه ای از قابلیت ها، رفتارها و رویکردها دارد که می توانند زمینه های رشد افراد و سازمان را فراهم کنند. در واقع مهارتهای کوچینگ شایستگیهای کلیدی هستند که توسط یک مربی یا رهبر برای کمک به توسعه دیگران استفاده میشوند. برای سازمانها، مهارتهای مربیگری عنصری برای تقویت پتانسیل کامل اعضای تیم است.
باید به این نکته توجه داشت که این مهارت ها مانند بسیاری از قابلیت ها، لزوماً برای هر فرد ذاتی نیست و به کار، تلاش و هدفمندی نیاز دارد.
1. رهبری فراگیر
یکی از مهمترین مهارتهای کوچینگ که یک رهبر میتواند ایجاد کند، مهارتهای رهبری فراگیر است. یک رهبر خوب باعث می شود همه کارکنان احساس تعلق خاطر نسبت به محیط کار داشته باشند. مهارتهای رهبری فراگیر به مربی کمک میکند تا از قابلیتها و نقاط قوت خود استفاده کند.
در دنیا برای داشتنِ کشور، جامعه و سازمانهایی پویا، شاداب و توسعه یافته، سراغِ رهبری فراگیر و همهشمول (Inclusive Leadership) رفتهاند.
رهبری فراگیر بر پایهی پذیرش و احترام به تنوع و تکثّر بنا شده و نه استانداردسازی و یکشکلسازی انسانها. رهبری فراگیر حصوص اطمینان از این موضوع است که با همگان طبقِ انصاف رفتار میشود. نتیجه این نگاهِ منصفانه، «ایجادِ حسِّ تعلق» و «حسِّ ارزشمند بودن» در همگان است. رهبری فراگیر موجب میشود که افرادْ کمتر نیازمندِ «نقابْ به چهره زدن» بشوند و بتوانند با هر تفکر و سلیقهای، حداکثر ظرفیتِ خود را بالفعل کنند و در ساخت جامعه و سازمانشان اثری داشته باشند. رهبری فراگیر کمتر به تفاوتها و شکافها دامن زده و بیشتر روی وجوه اشتراک تمرکز مینماید. رهبری فراگیر، نفرتپراکنی نمیکند.
این روزها تریبونهای متعددی را در کشور میبینم که درستْ در نقطه مقابل این مفهومْ حرکت میکنند. کاش قبل از آنکه بیشتر از این دیر شود، بفهمند و درک کنند که بهسبب آنچه که امروز در حالِ کاشت آن هستند، فردا چهچیزی درو خواهند کرد!
تقویت حس تعلق در محل کار برای کارمندان یک الزام تجاری است. در یک تحقیق ثابت شد که کارکنان 50٪ بهره وری بیشتر، 90٪ نوآورتر و 150٪ بیشتر درگیر فعالیت خود می شوند.
2. ارتباط موثر
یکی از ویژه گی های مهم برای کوچ ها توانایی برقراری ارتباط موثر با دیگران از جمله مراجع است. یک مربی می بایست مهارت های ارتباطی بالایی داشته باشد. آنها در ایجاد رابطه با مربیان خود به عنوان بخشی از رویکرد مربیگری خود سرمایه گذاری کرده اند. آنها راهی برای استفاده از ارتباطات موثر به عنوان بخشی از تکنیک مربیگری خود یافته اند..
کسب این مهارت مهم و ضروری در زندگی اجتماعی و روند کوچینگ کار سختی است؛ زیرا کوچینگ یک مهارت است و مانند سایر مهارت ها با تمرین به دست می آید.
- برای اینکه کوچ همراه خوبی برای مراجعه اش باشد، باید بتواند با او ارتباطی موثر برقرار کند.
- مهارت کوچ در این زمینه می تواند زمینه ساز برقراری این ارتباط باشد.
- فضای ارتباطی کوچ و مراجع باید سرشار از امنیت ، انگیزه ، امید و در عین حال واقعیت باشد .
- این فضا کمک می کند فرایند کوچینگ همراه با افزایش معرفت و بهبود عملکرد مراجع باشد .
3. ایجاد اعتماد و صمیمیت
رابطه مربیگری رابطه ای است که به اعتماد و صمیمت بستگی دارد. صمیمیت در روابط کوچینگ، باید متمرکز بر اهداف کوچی و چگونگی دستیابی به آنها باشد. کوچینگ مشاوره نیست، بنابراین نیازی نیست که کوچ بیشازحد در مورد زندگی خصوصی کوچی بداند یا «بهترین دوست» او شود.
درواقع هدف کوچ ایجاد سطحی از روابط صمیمانه است که کوچی عملکرد کاری خود را با صداقت تمام با کوچ در میان میگذارد و از این امر کاملاً احساس رضایت و خوشنودی دارد. کوچ سعی میکند با ایجاد فضایی گرم و صمیمی، کوچی خیلی راحت و بدون دغدغه ایدهها و افکار خود را بیان کند.
شاهکلید اصلی برای ایجاد رابطه صمیمانه در جلسه کوچینگ، استفاده از تجربیات زندگی خودِ کوچی است که بهطور طبیعی به وجود آمده است؛ یعنی دقیقاً زمانی که مانند اکثر مردم از مهمانان خود استقبال میکنند، از دیدن آنها خوشحال میشوند و میخواهد با روی باز و گشاده، راحتی را در روابط خود ایجاد کنند. این دقیقاً همان حس طبیعی صمیمیت است. اگرچه ممکن است لحن صحبت کوچ با یکی از اعضای تیم و یا یک مهمان متفاوت باشد؛ اما انگیزه و نگرشی که در پس کلمات وجود دارند، تقریباً یکسان خواهد بود.
4. هوش هیجانی
هوش هیجانی Emotional intelligence که به طور مختصر به آن EI گفته میشود به معنای توانایی تشخیص و مدیریت احساس خود و همچنین درک و تاثیرگذاری بر احساسات دیگران بیان میشود در واقع اگر بخواهیم به زبان ساده بگوییم کسی که توانایی مدیریت هوش هیجانی دارد به راحتی می تواند در شرایط مختلف هیجان خود را کنترل کند.
بنابراین، برای مربیان و رهبران، هوش هیجانی لازم است تا بفهمند اعضای تیم چگونه به یک تصمیم، فرآیند یا پروژه خاص واکنش نشان خواهند داد. از بسیاری جهات، هوش هیجانی میتواند به رهبران کمک کند تا در چالشهای درون تیمی بهتر وارد عمل شوند. در نهایت، میتواند به حفظ و جلوگیری از بروز مشکلات کمک کند.
5. گوش دادن فعال
گوش دادن فعال به معنای این است که کوچ در جلسه کوچینگ با حضور، تمرکز و توجه کامل برای برقراری ارتباط مستقیم و بدون قضاوت به صحبتهای کوچی گوش میکند. گوش دادن مشتاقانه و با دقت شامل توجه به کلام، زبان بدن و لحن صدای کوچی، برای دریافت و درک پیامهای کلامی یا غیرکلامی و درک شرایط درونی و بیرونی مراجع میباشد.
در جلسه کوچینگ تمرکز روی گفتههای کوچی است و فرایند کوچینگ یک گفتوشنود دوطرفه نیست. هنگامیکه کوچ به حرفهای کوچی گوش میکند، کلمات بر خواسته از ناخودآگاه که بیانگر مشکل او است میشنود و درواقع آن کلمات خاص را شکار میکند تا متوجه شود که گره ذهنی در چه زمانی و براثر چه مسئلهای در ذهن کوچی ایجادشده است.
در هنگام گوش دادن فعال، کوچ، زبان ناخودآگاه مراجع شامل ارزشها، باورها، ترسها، نگرانیها، خاطرات، الگوهای ذهنی، نظامهای ارزشی، افکار، دغدغههای ذهنی و …را میشنود و زبان بدن شامل حرکات دست، چشم، بدن را میبیند و بر اساس آنها جلسه را پیش میبرد.
دانش تخصصی در مورد موضوعی که کوچی در مورد آن صحبت میکند باعث میشود که کوچ بتواند بهتر صحبتها را درک کرده و کلمات ناخودآگاه را بشود و بر اساس آن سؤالات عمیق و دقیقتری مطرح کند. گوش دادن فعالیتی ذهنی است که با یادگیری و تمرین تقویت میشود زیرا ما با گوشهای خود میشنویم، اما بامغزمان گوش میدهیم و مهارت مهمی است که کوچ باید آن را بیاموزد.
6. توانایی ارائه بازخورد
یکی از مهارتهای کوچینگ درزمینهٔ افزایش خودآگاهی مراجع, ارائه یک بازخورد در کوچینگ مناسب و مؤثر است. این مهارت به مراجع، روحیه و انگیزه میدهد. اما ارائه بازخورد کار آسانی نیست و به مقدار زیادی تمرین نیاز دارد.
اما بازخورد اغلب عامل تفاوت در عملکرد و رفتار کارکنان است. از این گذشته، بدون بازخورد، اصلاح مسیر برای بهبود خود و اطرافیانمان غیرممکن خواهد بود.
بازخورد، ارائه اطلاعات مثبت و اصولی به روشی سازنده و مفید است تا فرد بتواند از این اطلاعات به نفع خود استفاده کند و رفتار و عملکردهای خود را بهبود ببخشد و در مورد خود و کارهایش احساس خوبی به دست بیاورد.
بازخورد دادن در کوچینگ و بازخورد گرفتن یکی از ابزارهای اساسی در برقراری ارتباط مؤثر است و به شخص کمک میکند که مسائل را از زاویهٔ دیگری نگاه کند. بازخورد در کوچینگ توسط کوچ میتواند باعث ایجاد فرصتهای کاملاً جدیدی برای مراجع شود، برای آنها آگاهی ایجاد کند، نحوه نگرش را نسبت به موضوع تغییر دهد و باعث باز شدن فکر و گسترش افق دید گردد.
7. همدلی
اهمیت همدلی (Empathy) درکوچینگ: توانایی قرار دادن خود به جای یک شخص دیگر است به گونهای که بتوان به صورتی دقیق احساسات، شرایط، و دریافتهای آن فرد را درک کرد.
در کوچینگ داستان به همین جا ختم نمیشود بلکه فرد باید بتواند این احساسات، شرایط و دریافتها را برای شخص به گونهای مطلوب بازگو کند. بنابراین میتوان گفت که مسئله برقراری ارتباط (Communication)، نقش بسیار مهمی دارد.
8.هدف گرایی و تدوین استراتژی
همه ما به هدف گذاری نیاز داریم تا بتوانیم خود را برای رسیدن به سطح بعدی ارتقاء بدهیم. بدون نقشه راه برای پیشرفت شخصی و حرفه ای خود، خطر سرگردانی بی هدف وجود دارد.
در واقع ویژگی همه مدیران و افراد موفق این است که هدف گرا هستند؛ اهداف حرفه ای آن ها نسبت به سایر اهداف زندگی اولویت بیشتری داشته است. مانند:
- دوستی
- عشق
- اوقات فراغت
- دانش و …
آن ها محیطی را که در آن بازی می کنند، می شناسند و به نظر می رسد سریعاً راه شناسایی مسیرهای پیشرفت را می آموزند. افراد موفق نقاط قوت و ضعف خود را خوب می شناسند. سرانجام، آن ها استراتژیهای حرفه ای خود را با تعهد، ثبات و اراده پیاده سازی می کنند. همان طور که پیتر دراکر بیان می کند: «ما باید یاد بگیریم که چگونه مديرعامل مسیر حرفه ای خود باشیم»
در همین بین خواهید دید که برنامه ریزی در دستیابی به اهداف بلندمدت نقش بسیار مهمی داشته است. با وجود یک جنبه منفی، تمرکز بر یک هدف می تواند منجر به موفقیت شگفت انگیز شود اما می تواند موجب شکست های غم انگیز در سایر بخش های زندگی شود.
زندگی بسیاری از افرادی که به اوج حرفه خود رسیده اند به خاطر روابط ضعیف با دوستان و خانواده و… دچار آسیب شده است و باعث شده از رشد و توسعه فردی عقب بمانند.
موفقیت در زندگی فردی، احتمالاً مستلزم استراتژیهای گسترده برای زندگی است. در واقع استراتژی می تواند موفقیت آمیز باشد که تمام ابعاد زندگی را در خود جای داده باشد و به صورت تک بُعدی بر یک سری اهداف خاص متمرکز نشده باشد.
9. طرز فکر رشد
برای هر مربی خوب داشتن ذهنیت رشد مهم است. واقعیت این است که همه ما فضایی برای رشد داریم. همه ما این فرصت را داریم که سطح خودمان را به طرق مختلف ارتقاء بدهیم. همه ما قادر به تغییر و رشد هستیم. بنابراین، اتخاذ یک طرز فکر رشد برای رسیدن به سطح بعدی موفقیت بسیار مهم است.