14 اصل مدیریت که هر مدیری باید بداند!
همه کارکنان مجموعه ای از نقاط قوت و ضعف خود را دارند. و اگر مجموعه مهارت های کارکنان خود را بشناسید و به آنها اجازه دهید در نقاط قوت و تخصص خود تخصص داشته باشند، مهارت های خود را تقویت می کنند و کارایی، بهره وری و دقت تیم شما را افزایش می دهند. در ادامه به مهمترین اصول مدیریت خواهیم پرداخت.
1. تقسیم کار
تقسیم کار، واگذاری وظایف مختلف به افراد در راستای رسیدن به اهداف در زمان کمتر است. یک اقتصاددان اسکاتلندی به نام دیوید هیوم درباره تقسیم کار در سازمان، پروژه یا کسب و کارها میگوید اگر فردی به تنهایی مشغول به انجام کاری شود، نیرو و توانایی زیادی ندارد که بتواند یک کار چشم گیر انجام دهد.
در این شرایط چون فرد مجبور است که به تنهایی تمامی الزامات مربوط به این فعالیت را انجام داده و تأمین نماید قادر نخواهد بود که در مهارت خاصی تبحر بدست آورد که دلیل آن یکسان نبودن نیرو و موفقیت است و نتیجه آن چیزی به جز نابودی نخواهد بود.
2. اقتدار و مدیریت
واژه اقتدار در مدیریت از ترجمه کلمه لاتین «اوتوریته» استفاده شده است كه به سنای روم مربوط میشد، سنای روم اعتبار قوانین مصوب مردم را تأیید میكرد و رومیها هم اقتدار (اتوریته) سنا را پذیرفته بودند. مفهوم اقتدار با مفاهیم قدرت و نفوذ، پیوندی تنگاتنگ دارد.
اقتدار را قدرت مبتنی بر رضایت تلقی كردهاند. در اقتدار توجیه و استدلالی نهفته است كه آن را از شكل قدرت عریان خارج ساخته و برای موضوع قدرت، پذیرفتنی میكند؛ از این رو گفته میشود كه اقتدار برای پیروان و تبعیت كنندگان خصلت بیرونی ندارد.
3. نظم و انضباط
یکی از مفاهیم بدیهی که در هر سازمانی باید رعایت گردد، نظم و انضباط کاری است. لازم است تمامی کارمندان سازمان دارای هر موقعیت شغلی که باشند، خود را با قوانین و مقررات سازمان وفق دهند. این موضوع از به وجود آمدن هرج و مرج در محیط کار جلوگیری می نماید. رعایت نظم در هر سازمانی سبب به وجود آمدن محیطی سالم برای کسب و کار می گردد. به این صورت دستیابی به اهداف سازمان راحت تر می شود.
4. واحد فرماندهی
کارمندان شما زمانی موفق ترند که فقط یک مدیر مستقیم بر کارشان نظارت داشته باشند. این یک رابطه مستقیم حس جهت گیری کارمند شما را در محل کار روشن می کند.
داشتن دو مدیر برای کسی ایده آل نیست. این می تواند منجر به دستورالعمل های متناقض شود، و حتی وفاداری را تقسیم کند. هر یک از کارمندان شما باید فقط یک مدیر داشته باشد.
5. وحدت هدف و جهت
این اصل اشاره به این دارد که یک مدیر وظیفه دارد که همه را به سمت یک هدف مشخص و مشترک سوق دهد.
6. منافع فردی و منافع عمومی
طبق این اصل نباید تمایلات فردی و منافع شخصی کارمندان بر روی کل سازمان تاثیر داشته باشد و منافع کلی سازمان باید همواره در اولویت نخست باشد. همچنین باید بین منافع فرد و سازمان هماهنگی وجود داشته باشد، اگرچه منافع سازمانی باید در اولویت قرار گیرد زیرا این امر موجب پاداش برای فرد خواهد شد.
هر کس علایق منحصر به فرد خود را دارد که باید به دنبال آنها باشد. اما از نظر کاری، کارمندان شما باید منافع شرکت را بر منافع شخصی خود ترجیح دهند. اگر اهمیت قرار دادن اهداف شرکت بر اهداف فردی را روشن نکنید، افرادی که دائماً منافع شخصی خود را قبل از شرکت خود دنبال می کنند، می توانند کسب و کار را منحرف کنند.
7. پاداش
یکی از بهترین راه ها برای ایجاد انگیزه در کارکنان این است که به طور منظم دستاوردها و نقاط عطف آنها را بشناسید و مطمئن شوید که پاداش آنها منعکس کننده عملکرد آنها است. شناخت گسترده و جبران منصفانه به کارکنان کمک می کند تا اکثر نیازها را در تاثیرگذارترین مدل انگیزش برآورده کنند
8. متمرکز سازی
متمرکز سازی یا تمرکز فرآیندی است که طی آن فعالیتهای یک سازمان، بهویژه فعالیتهای مربوط به برنامهریزی و تصمیمگیری، چارچوببندی استراتژی و سیاستها در یک گروه جغرافیایی خاص متمرکز میشوند. این امر قدرتهای مهم تصمیمگیری و برنامهریزی را در مرکز سازمان جابجا میکند.
9. زنجیره اسکالر
زنجیره فرماندهی از مدیریت ارشد یک سازمان شروع شده و به پایینترین سطح اختیار به صورت زنجیرهای به هم میرسد و در واقع این اصل، اشاره به سلسله مراتب قدرت و اختیار در یک سازمان را دارد.
10. ایجاد نظم
برای اینکه به کارمندان خود کمک کنید وظایف خود را به خوبی انجام دهند، باید مطمئن شوید که آنها منابع کافی در اختیار دارند. همچنین باید اطمینان حاصل کنید که محیط کار آنها امن و تمیز است — جایی که آنها هر روز مشتاق رفتن به سر کار هستند.
به عنوان یک مدیر، همچنین باید تأیید کنید که کارکنان شما برای وظایف خود مناسب هستند. آیا آنها می توانند استرس را تحمل کنند؟ آیا آنها می توانند زمان و حجم کاری خود را مدیریت کنند؟ آیا می توانند اجرا کنند؟ اینها چیزهایی است که هر مدیر موفقی باید درباره همه کارمندانش بداند.
11. رفتار منصفانه
باید منصفانه با کارکنان خود رفتار کنید. این موضوع برای روابط سالم کارمند و مدیر بسیار مهم است، زیرا اگر یکی از کارمندان شما احساس کند که سایر اعضای تیم نسبت به او رفتار ترجیحی دارند، احساس تبعیض میکند و باعث میشود او در محل کار خوشحال و انگیزه کمتری داشته باشد.
شما باید همیشه نسبت به رفتار منصفانه با هر یک از اعضای تیم و همچنین تعصبات ناخودآگاه خود نسبت به سن، جنس، مذهب و تیپ شخصیتی کارکنان خود آگاه باشید.
12. ثبات تصدی
ثبات دوره تصدی پرسنل این اصل بیان می کند که یک سازمان باید برای به حداقل رساندن جابجایی کارکنان و به حداکثر رساندن کارایی تلاش کند. از هر کارمند جدیدی نمی توان انتظار داشت که فورا به فرهنگ یک سازمان عادت کند. باید به آنها زمان کافی داده شود تا در مشاغل خود مستقر شوند تا کارآمد شوند. وقتی کارمندان شما بدانند شغلشان ثابت است، در محل کار احساس امنیت می کنند و از نقش خود بیشتر لذت می برند.
13. ابتکار عمل
14. تقویت روحیه تیم
روحیه کار تیمی یکی از فاکتورهای مهم در پیشرفت اهداف یک نهاد یا سازمان است. مسالهای که در بلند مدت منجر به افزایش حس ارزشمندی در میان همکاران شما میشود.
برای اینکه بتوانیم به اهداف خود در یک محیط کاری بپردازیم و راندمان بالایی را تجربه کنیم، تقویت روحیه کار تیمی ضرورتی است. بررسیها نشان میدهد، سازمانهایی که در تقویت روحیه کار تیمی برنامهریزیهای بلند مدت داشته اند، توانستهاند در بلند مدت و میان مدت بهتر به اهداف اقتصادی خود برسند.